×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

تنهایی

× سلام روزگار... چه میکنی با نامردی مردمان.. من هم ..اگر بگذارند ... دارم خرده های دلم را... چسب میزنم... راستی این دل ... دل می شود ؟
×

آدرس وبلاگ من

sardareghamkadeh.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/setareh4162

غمگین

همه گفتن:عشقت داره بهت خیانت می کنه!
گفتم:می دونم!
گفتن:این یعنی دوستت ندارهاااا!
گفتم: می دونم!
گفتن:احمق یه روز میذاره میره تنها میشی !
?
گفتم:می دونم!
گفتند:پس چرا ولش نمی کنی..؟!
گفتم:این تنها چیزیه که نمی دونم

 

حــــتـــی ?خـــدا? فرستـــد? !

بــاران اســیــدی? برای تــطهـیـرت

بــرف و پـــاکــی ?. بــرای تـشبــیهت

محـــمد و عیـــسی ?. بــرای تظــمــینت

یا کــه شیــطان را ? برای تقصیــرت

دیـــگر تمــام شــــد ?.

?
خـــراب شــــد تــصویـــرت?

عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

اومدم بنویسم خیلی شبیه حیوونها هستی اما ?
وقتی یاد نجابت اسب افتادم
وقتی یاد وفاداری سگ و اون نگاه مهربونش افتادم
وقتی یاد نهنگ افتادم که به جفتش تا آخر عمرش وفادار می مونه
وقتی یاد شیر افتادم که اگر گرسنه نباشه ، شکار نمی کنه
وقتی یاد قو افتادم که غرورش رو خیلی دوست داره
وقتی یاد مرغ عشق افتادم که بدون جفتش میمیره
به خودم گفتم خیلی نامردیه تو رو به حیوون تشبیه کنم

عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

چهارشنبه 14 فروردین 1392 - 10:07:12 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://icewarem.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 15 فروردین 1392   7:21:27 PM

آهو خیلی خوشگل بود. یک روز یک پری سراغش اومد و بهش گفت: آهو جون!دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشه؟

آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش.

پری آرزوی آهو رو برآورده کرد و آهو با یک الاغ ازدواج کرد.

 

شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند.

حاکم پرسید: علت طلاق؟

آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم, این خیلی خره.

حاکم پرسید: دیگه چی؟

آهو گفت: شوخی سرش نمیشه, تا براش عشوه میام جفتک می اندازه.

حاکم پرسید: دیگه چی؟

آهو گفت: آبروم پیش همه رفته, همه میگن شوهرم حماله.

حاکم پرسید: دیگه چی؟

آهو گفت: مشکل مسکن دارم, خونه ام عین طویله است.

حاکم پرسید: دیگه چی؟

آهو گفت: اعصابم را خورد کرده, هر چی ازش می پرسم مثل خر بهم نگاه می کنه.

حاکم پرسید: دیگه چی؟

آهو گفت: تا بهش یه چیز می گم صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه.

حاکم پرسید:دیگه چی؟

آهو گفت: از من خوشش نمی آد, همه اش میگه لاغر مردنی, تو مثل مانکن ها می مونی.

حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟

الاغ گفت: آره.

حاکم گفت: چرا این کارها رو می کنی ؟

الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.

حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه چی کارش میشه کرد.

نتیجه گیری اخلاقی: در انتخاب همسر دقت کنید.

نتیجه گیری عاشقانه: مواظب باشید وقتی عاشق موجودی می شوید عشق چشم هایتان را کور نکند.

 

 تو بود اگه غمخوار تو بود قلبش رو پس نمي داد دل به هر كس نمي داد دل مي گفت مقدسه عشق اون برام بسه از نگاش نفهميدم كه دروغه وهوسه غصه

ali

aliakvariume

http://akvariume.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 15 فروردین 1392   3:35:26 PM

شبی غمگین..

شبی بارانی و سرد ....مرا در غربت فردا رها کرد ....دلم در حسرت دیدار او ماند.. مرا چشم انتظار کوچه ها کرد....

 تمام هستیم بود.. و ندانست... که در قلبم چه اشوبی به پا کرد....

 واو هرگز شکستم را نفهمید...............


                                             اگر چه تا ته دنیا صدا کرد...........