×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

تنهایی

× سلام روزگار... چه میکنی با نامردی مردمان.. من هم ..اگر بگذارند ... دارم خرده های دلم را... چسب میزنم... راستی این دل ... دل می شود ؟
×

آدرس وبلاگ من

sardareghamkadeh.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/setareh4162

دیدار..

پسر: ضعیفه!دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم!

دختر: توباز گفتی ضعیفه؟

پسر: خب? منزل بگم چطوره؟

دختر: وااااای? از دست تو!

پسر: باشه? باشه ببخشید ویکتوریا خوبه؟

دختر:اه?اصلاباهات قهرم.

پسر: باشه بابا? توعزیز منی، خوب شد؟? آشتی؟

دختر:آشتی? راستی گفتی دلت چی شده بود؟

پسر: دلم! آها یه کم می پیچه?! ازدیشب تاحالا.

دختر: ? واقعا که!

پسر: خب چیه؟ نمیگم مریضم اصلا? خوبه؟

دختر: لوووس!

پسر: ای بابا? ضعیفه! این نوبه اگه قهرکنی دیگه نازکش نداری ها!

دختر: بازم گفت این کلمه رو?!

پسر: خب تقصرخودته! میدونی که من اونایی رو که دوست دارم اذیت میکنم? هی نقطه ضعف میدی دست من!

دختر: من ازدست توچی کارکنم؟

پسر: شکرخدا?! دلم هم پیچ میخوره چون تو تب وتاب ملاقات توبودم? لیلی قرن بیست ویکم من!

دختر: چه دل قشنگی داری تو! چقدر به سادگی دلت حسودیم میشه!

پسر: صفای وجودت خانوم!

دختر: می دونی! دلم? برای پیاده روی هامون? برای سرک کشیدن تومغازه های کتاب فروشی ورق زدن کتابها? برای بوی کاغذ نو? برای شونه به شونه ات را رفتن و دیدن نگاه حسرت بار بقیه? آخه هیچ زنی که مردی مثل مرد من نداره!

پسر: می دونم? می دونم? دل منم تنگه? برای دیدن آسمون چشمای تو? برای بستنی شاتوتی هایی که باهم میخوردیم? برای خونه ای که توی خیال ساخته بودیم ومن مردش بودم?.!

دختر: یادته همیشه میگفتی به من میگفتی ?خاتون?

پسر: آره? آخه تو منو یاد دخترهای ابرو کمون قجری می انداختی!

دختر: ولی من که بور بودم!

پسر: باشه? فرقی نمی کنه!

دختر: آخ چه روزهایی بودن? چقدردلم هوای دستای مردونه ات رو کرده? وقتی توی دستام گره می خوردن? مجنون من?

پسر: ?

دختر: چت شد چرا چیزی نمیگی؟

پسر: ?

دختر: نگاه کن ببینم! منو نگاه کن?

پسر: ?

دختر: الهی من بمیرم? چشات چرا نمناکه? فدای توبشم?

پسر: خدا? نه? (گریه)

دختر: چراگریه میکنی؟

پسر: چرا نکنم? ها؟

دختر: گریه نکن ? من دوست ندارم مرد گریه کنه? جلو این همه آدم? بخند دیگه? بخند? زودباش?

پسر: وقتی دستاتو کم دارم چطوری بخندم؟ کی اشکامو کنار بزنه که گریه نکنم?

دختر: بخند? و گرنه منم گریه میکنماا

پسر: باشه? باشه? تسلیم? گریه نمی کنم? ولی نمی تونم بخندم

دختر: آفرین! حالا بگو برای کادو ولنتاین چی خریدی؟

پسر: توکه میدونی من از این لوس بازی ها خوشم نمیاد? ولی امسال برات یه کادو خوب آوردم?

دختر: چی?؟ زودباش بگو? آب از لب و لوچه ام آویزون شد ?

پسر: ?

دختر: دوباره ساکت شدی؟

پسر: برات? کادو? (هق هق گریه)? برات یه دسته گل گلایل!? یه شیشه گلاب? ویه بغض طولانی آوردم?!

تک عروس گورستان!

پنج شنبه ها دیگه بدون تو خیابونها صفایی نداره?!

اینجاکناره خانه ی ابدیت مینشینم و فاتحه میخونم?
نه? اشک و فاتحه
نه? اشک و فاتحه و دلتنگی

امان? خاتون من! توخیلی وقته که?
آرام بخواب , کوچ کرده ی من?

دیگر نگران قرصهای نخورده ام? لباس اتو نکشیده ام?. و صورت پف کرده از بی خوابیم نباش?!

نگران خیره شدن مردم به اشک های من هم نباش..۰!

بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم?
اما? تـو آرام بخواب?

شنبه 6 بهمن 1391 - 10:50:37 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

ali

alibestboy

http://lose-love.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 6 بهمن 1391   11:42:59 PM

setare dastanet aliiiiiiiiiiiiii boud biggggggg like